بغضم گرفته وقتشه ببارم
چه بی هوا هوای گریه دارم
باز کاغذام با تو خط خطی شد
خدا این حس و حالو دوست ندارم
باز دور پنجر قفس کشیدم
دوباره عطرتو نفس کشیدم
قلم تو دست من پر از سکوته
دوباره از ترانه دست کشیدم
باز خاطرات تو همین حوالیه
حالم همینو یه چند سالیه خالیه
جز تو تمام شهر میدونن حالمو
مثل کبوترم که سنگِ آدما شکسته بالمو
این قلب بی قرار و از تو دارم
این حس انتظارو از تو دارم
اسمت هنوز دور گردنم هست
من این طناب دار و از تو دارم
اسمت نوشته رو بخار شیشه
دیدی که بی تو باشه دل نمیشه
من موندمو یه سایه توی خونه
میترسم اون هم حتی رفتنی شه